قبل از پاسخ پرسشها، لازم میدانم به نکاتی در نامۀ هموطنی تحت نام سعید زبردست اشاره کنم. مطلب اول “امیدواری آقای زبردست در صداقت ما” است. صداقت یک ارزش معنوی و اخلاقی است و چون دیگر ارزشهای معنوی و اخلاقی از بینشهای مختلف، تعریفهای گوناگون دارد. ابراز امیدواری ایشان در صداقت ما، اساس را بر بیصداقتی ما میگذارد؛ چون داشتن امید به چیزی همیشه وقتی وجود دارد که خود آن چیز وجود نداشته باشد. ما در فرهنگ سیاسی خود نه به کسی عنوان بیصداقتی میدهیم و نه حاضریم چنین عنوانی را در مورد خود بپذیریم. اگر اساس بر بیصداقتی است، پس مطرح کردن سوال و خواستن جواب به چه منظور است.
آقای زبردست مدعی هستند که در نامه فرستاده شده کلمات زشت وجود ندارد، اما توهینها و مطالب بیربط فراوانی وجود دارد که تاثیر آنها کمتر از حرف زشت نیست. در جایی که میتوان پرسشها را بدون گوشه و کنایه مطرح کرد و جواب گرفت، چرا انسان باید متوصل به تحمت و کنایهزدن شود؟ امیدوارم جناب زبردست بتوانند به نوع خودگامی در تغییر چنین فرهنگ سیاسی تهاجمی بردارند.
و اما جواب سوالها. من در زیر سوالهای مطرح شده را به صورت نقل قول و با حفظ غلطهای املایی میآورم و به آنها جواب می دهم:
در سوال اول پرسیده شده است “چرا اسم حزب مشروطه را با دارا بودن ۱۰۵ سال سابقه فعالیت سیاسی به نام حزب مشروطه و لیبرال دمکرات تعغیر دادید؟” جواب این سوال در گزارش کنفرانسها و در مقالات بسیاری در تارنمای حزب وجود دارد. یعنی اگر به این مطلب مراجعه میشد، جایی برای طرح سوال نمیماند. در نام و تاریخ حزب ما باید تعمق بیش از این کرد. عمر حزب ما هژده سال است و نه ١٠۵ سال. نام حزب ما، آنطور که گفته شده است “حزب مشروطه” نیست و فهم ما از مشروطیت آنگونه که گفته شده است در فرم ایدئولوژیک نیست. بحث لیبرالیسم و دمکراسی هم بحث ایدئولوژیکی نیست. برداشت از این مطالب به آنگونه که آمده است، کاملا نادرست است. “حزب مشروطه” در کشورهای دیگر، منجمله در روسیه، وجود دارد. هر گروه سیاسی که طرفدار کنستیتوتسیون (یعنی سیستم کشورداری از طریق پارلمان) است، میتواند خود را “مشروطه” بنامد و یا دارای “حزب مشروطهای” باشد. باید توجه داشت که نام حزب ما به این صورت است: حزب مشروطۀ ایران (لیبرال دمکرات). آقای زبردست نام ایران را که گوینده بسیاری از اهداف و افکارماست، به ارداه خود حذف کردهاند. اشتباه دیگری که ایشان مرتکب شدهاند، در اعتقاد خود به این است که “سابقه فعالیت حزب مشروطه به ١٠۵ سال میرسد.” چنین بیدقتی نشان نیکویی در گفتگو نیست. باید از ایشان پرسید که ایشان در تاریخ ایران از ١٠۵سال پیش تا کنون، چنین حزبی را در کجا یافتهاند؟ اگر منظورشان جنبش مشروطه در ایران است، باید گفت که ما در آن زمان فعالیت نداشتیم ـ یعنی نبودیم که بخواهیم فعالیتی داشته باشیم و چنین فعالیتی از لحاظ بیولوژیکی میسر نبوده است. تاریخ حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) به ١٨سال پیش برمیگردد و در بسیاری از نوشتهها در همین سامانه سابقه فعالیت حزب آورده شده است. حزب مشروطه ایران فرم تکامل یافتهتری بود از سازمان مشروطه خواهان ایران و حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) فرم تکامل یافتهتری است از حزب مشروطه ایران. آقای زبردست از لغت “تغییر” استفاده کردهاند. تغییر را میبایست در معنی پیشرفت فهمید و نه در معنی برکنار گذاشتن چیزی به منظور تحریف در آن. این سیر تکاملی است که ما پیمودهایم و به نگرشهای نو دست یافتهایم. فرق اندیشه ما با ایدئولوژی نیز در همین است. همانقدر که از یک ایدئولوژی نه میتوان چیزی را کم کرد و نه میتوان به آن چیزی اضافه کرد، به همان اندازه ما در تکامل خود همیشه بازنگر و تجددگرا بودهایم. اصل مطلب ایران و اندیشۀ مشروطه است که همیشه حفظ شده است. در مطالبی که در سامانه وجود دارد، بارها گفته شده است که ما وقتی از “سازمان” به “حزب” رسیدیم که توانستیم اعضای بیشتری را در خود بگنجانیم و در فرم جدیدی ایفای نقش کنیم. نقش ما در ترویج اندیشه مشروطه با اضافه کردن پرانتز “لیبرال دمکرات” نه تنها عوض نشده است بلکه برای آنانکه بخواهند ببینند، روشنتر هم شده است. در این مورد به جواب سوال دو نگاه کنید.
در سوال دوم پرسیده شده است: “ایدولژی حزب مشروطه با ایدولژی لیبرال دمکرات تفاوت زیادی دارد و چطور شما در یک حزب از ۲ ایدولژی استفاده مکنید؟” در بالا توضیح داده شد که بکار بردن ایدئولوژی در اینجا درست نیست و حرفها را در چهارچوبهای قدیمی و فسیل شده میگنجاند. واژۀ لیبرال دمکرات در پرانتز آورده شده است. آنانکه به زبان مادری ما فارسی تسلط دارند، میدانند که مطالبی که در پرانتز آورده میشود جنبۀ توضیحی دارند و نه تغییری. بر همین اساس نام حزب ما تغییر نکرده است، بلکه ما در یک واژه ترکیبی بینش و سیاست حزب خود را در پرانتز آوردهایم. بهتر میبود که سوال به اینگونه مطرح میشد که منظور از آوردن ترکیب لیبرال دمکرات چیست؟ جواب این سوال نیز در بسیاری از نوشتهها ـ حداقل از کنگرۀ هشتم به این سو ـ داده شده است. من در اینجا فقط مختصری را برای چندمین بار تکرار میکنم. منشور هر حزب دستور سیاسی آن حزب است. منشور حزب ما بر اساس موازین حقوق بشر، طرفداری از آزادی و تکیه بر رای عمومی تدوین شده است. اما بسیاری هستند که منشور حزب را مطالعه نمیکنند اما مایل به دانستن راه و روش فعالیت سیاسی ما هستند. این باعث شد که ما ترکیب “لیبرال دمکرات” را برای معرفی بهتر خود به بیرون، در پرانتز بیاوریم. روشن نیست که آقای زبردست چگونه به این نتیجه عجیب رسیدهاند که مشروطه (یعنی حکومت قانون و پارلمان) با لیبرال و دمکراسی تفاوت بسیار دارند؟؟ مشروطه به معنی حکومت قانون و حضور و تاثیر پارلمان در قانونگذاری است. مگر غیر از این است که در یک نظام دمکرات قوانین را پارلمانی تعیین میکند که به رای مردم بوجود آمده باشد، دامنه کار خود را بر اساس حقوق بشر تنظیم کرده باشد و به قانون اساسی آن کشور که آن نیز در راستای حقوق بشر است، وفادار باشد؟ مگر غیر از این است که در هر نظام لیبرال و دمکرات آزادی انسان و حقوق انسانی و شهروندی سرلوحۀ قانونگذاری است؟ ما در تعریف یک نظام لیبرال دمکرات و در تعریف دستور کار سیاسی خود تضادی که نمیبینیم هیچ، بلکه نزدیکیهای بسیاری هم میبینیم. من فکر میکنم، اگر آقای زبردست برای ما روشن کنند که چگونه به تضاد در بین این اندیشهها دست یافتهاند، فهم موضوع برای خود ایشان بهتر خواهد بود.
در سوال سوم آمده است: “آیا با گذشت ۱۰۵ سال از فعالیت های سیاسی حزب مشروطه متوجه شده اید که بخاطر اسم و ایدولژی حزب مشروطه اعضای خود را از دست داده و تا آنجا که در حال حاضر تعداد اعضا ۱۰۰ نفر بیشتر نیستند و برای کسب توجه باید از اسم و ایدولؤی دیگر احزاب استفاده کرد؟” در مورد صد و پنج سال و ایئولوژی به مطالب بالا مراجعه بفرمایید. همانطور که گفتم ما از ابتدای کار سیاسی خود نام ایران و عنوان مشروطه را در معرفی خود داشتهایم. ما حزب دیگری نبودهایم که ماهیت خود را از بن و اساس تغییر داده باشیم و به همین سبب اعضای خود را از دست داشته باشیم. آنان که به حزب ما پیوستند، حتما ایدهآلهایی داشتهاند و آنها را در این حزب دیدهاند. حزب به معنی تشکیلات است و این تشکیلات هنگامی سازمان میگیرد که بتواند افکار درون را به بیرون انتقال دهد و در پی قانع کردن مردم باشد. اعضای این حزب را منشور این حزب و اصولی چون حقوق بشر، تمامیت ارضی ایران، برقراری دمکراسی و نظامی سکولار و همچنین نظام مشروطه پادشاهی برای ایران دور هم جمع کرده است.
اما در مورد اعضا و کمیت آنها متذکر میشوم که من در طول خدمت خود به عنوان عضو، معاون دبیرکل و مسئول تشکیلات حزب مشروطۀ ایران (لیبرال دمکرات) با آقایی به نام سعید زبردست آشنا نشدهام و برایم بسیار عجیب است که ایشان که به یقین عضو حزب ما نیستند، چگونه به عدد ١٠٠ (آنهم نه مثلا ١١۵ و یا ١٠٨بلکه به صورت رند عدد ١٠٠) دست یافتهاند و چگونه مدعی هستند که ما اعضای حزب را از دست دادهایم. لازمه چنین ادعایی این است که میبایست تعداد اعضا را حداقل از زمان تاسیس حزب تا کنون دانسته و در قیاس سنجید. چگون یک فرد از بیرون از حزب میتواند به چنین اطلاعاتی دست یابد و چنین ادعایی کند؟ به نظر من طرح چنین سوالی بدون اساس است و نباید در اینجا به آن پاسخی داد. همینقدر بگویم که آمدن و رفتن انسانها به احزاب ـ حداقل از دید ما ـ بر عهده خوشان است. ما بر خلاف بسیاری از گروههای دیگر چون گروههای وابسته به کمونیست و مجاهدین خلق نه کسی را مجبور کردهایم به ما بپیوندد و نه کسی را هنگام کنارهگیر از ما ترور و تعقیب کردهایم. حزب ما یک در ورودی دارد و یک در خروجی و این دو همیشه باز هستند. ما معتقدیم که آنان که به ما میپیوندند در قدم اول برای آشنایی با این حزب وارد میشوند. نخستین قدم ما، معرفی منشور به آنهاست و این کاری است که ما در شاخهها انجام میدهیم. اعضای این حزب را فقط منشور این حزب گردهم آورده است و همین منشور معرفی تشکیلات ماست. قدم بعد در آشنا کردن افراد با ایدهها و سیاست ماست. ممکن است انسانی پس از آشنایی با این مطالب رسیدن به آرزوی خود را در حزب میسر و یا ناممکن بداند. هر فرد آزاد است که تصمیم بگیرد، بماند یا برود. در مورد کسب توجه، ما از طریق سامانه خود به آمار کاملی دسترسی داریم که در اختیار شورای مرکزی است و سندیت داخلی دارد و تصور نمیکنم که افراد غیر عضو، مجاز به ادعایی در این مورداند.
در سوال چهارم آمده است: “مگر اسم و ایدولژی حزب مشروطه که بدست شما امانت سپرده شده است چه مشگلی دارد که باید به نام و ایدولؤی حزب مشروطه اسمها و ایدولژی های دیگر اضافه گردد آیا اخیر متوجه شده اید که ۱۰۵ سال اشتباه میکردید و با اسم و ایدولژی مشروطه مردم را گمراه میکردید و حالا با اضافه کردن اسم و ایدیولژی های دیگر مثل لیبرال دمکرات و سکلار برای خود تبلغات کنید؟”
این سوال تکرار سوالهای دیگر است. هنوز کسی چیزی را به ما به امانت نداده است. این امانت دادن هنگامی صورت میگیرد که، همانطور که بارها گفتهایم، مردم ایران پس از سرنگونی جمهوریاسلامی، در انتخابات با عدالتی و تحت نظر سازمانهای وابسته به حقوق بشر و سازمان ملل متحد، حزب مشروطۀ ایران (لیبرال دمکرات) را به سیاستگذاری برگزینند. آنزمان ما با کمال میل این امانت را از مردم دریافت خواهیم کرد.
در پاسخ قسمت پایانی این سوال باید گفت که باید از ادعاهای کلی دوری کرد. اگر ما کسی را گمراه کردهایم آن کس میتواند برعلیه ما در یک دادگاه اروپایی ـ فرق نمیکند در کدام کشور و یا شهر ـ از ما شکایت کند. آیا این فرد وجود دارد؟ لیبرال دمکرات و سکولاریسم اندیشههایی هستند که تمام ملل متمدن جهان مالک آن هستند و میتوانند در راه رسیدن به آرمانهای خود از آن استفاده کنند. مالکیت این دو واژه در اختیار فرد خواصی نیست که بخواهد از این برنجد که چرا ما برای رسیدن به آرمانهای خود برای ایران از این دو واژه استفاده کردهایم.
به امید آزادی ایران از دست نادانی، دروغ و انسان کشی.