رفتار و عملکرد سیاسی با تشخیص واقعیات، از ادبیات تازهای استفاده میکند و فرهنگ جدیدی را پایه میگذارد؛ مفاهیم و کلماتی که کنشگران سیاسی به کار میگیرند، نشانگر حدود شعور و ظرفیت آگاهی آنان از مسائل سیاسی است؛ چنانکه به کار گرفتن رفتاری یا عملکردی، زیرساختهای فکری و بنیانهای فرهنگی را نشان میدهد. استفاده از ابزارهای ارتباطی و گفتارهای جمعی، تعیین کننده رفتار سیاسی و جای گرفتن آن در اندیشهها، اصول و شیوههای دمکراتیک یا استبدادی است. نقطه آغاز هر رفتار سیاسی، هر گفتار حزبی یا تشکیلاتی و هر اندیشه فردی، در آگاهی و آموزشی قرار دارد که خواستار ایجاد نظام اجرایی نشأت گرفته از دمکراسی یا استبداد است؛ در دورانی که مبارزات سیاسی مرحله گذار را طی میکند و سیاستمداران، احزاب، تشکلها و افراد اپوزیسیون در صدد سرنگونی رژیم حاکم و استقرار نظام دیگری هستند، رفتار، گفتار، عملکرد و شیوههای برخورد مبارزان سیاسی، ریشههای دمکراتیک یا مستبدانه آنان را بیان میکنند.
در روزهای اخیر انتشار عمومی نامه ارسالی حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) و دیگر فعالین اپوزیسیون به کاندیدای حزب دمکرات آمریکا (جو بایدن)، موجی از واکنشها را به دنبال داشت؛ رفتاری که برخی در مقابل این حرکت سیاسی و فعالیت دیپلماتیک از خود نشان دادند، نمونهای از افکار و ایدههایی است که ریشه در تربیت سیاسی و فرهنگ مبارزاتی اظهار نظر کنندگان دارد. عدهای با پرخاش و ایجاد پروپاگاندای سیاسی، در صدد تخریب نامهنگاران برآمدند و عده دیگر با متانت دمکراتیک، نظرگاههای موافق و مخالف خود را بیان و به انتقاد یا سنجش متن و نویسندگان آن پرداختند.
تردیدی نیست که اظهار نطرات، رفتارها و برخوردهای سیاسی با این نامه، با هر طیف و نظری که باشد، ضرورت تأمل در فرهنگ، ادبیات و کنش سیاسی را یادآوری میکند؛ طرفه آنکه این رویداد مانند چندین مورد دیگری که پیش از این در میان فعالین سیاسی، فرهنگی و مخالفان داخل و خارج ایران رخ داده، تحول و تغییر گفتمان سیاسی ایرانیان را با عطف توجه به واقعیات و مقتضیات زمانه بیش از پیش روشن میکند؛ درواقع، شناخت شرایط سیاسی و دیپلماتیک از سویی و به کار گرفتن ادبیات و فرهنگ دمکراتیک از سوی دیگر، اقدامات و رفتارهای تازه سیاسی چون لابیگری، ایجاد آکسیونهای حقوق بشری و مدنی، اطلاعرسانی در رسانههای مجازی و جمعی و… ارتباطات با سیاستمداران و بازیگران عرصههای فرهنگی و سیاسی را در محور گفتمان دمکراتیک و نوین سیاسی ایران قرار میدهد؛ چنانکه دست یازیدن به مبارزه ضدامپریالیستی، خشونتگرایی در مبارزات اجتماعی و سیاسی، ماندگاری در ایدئولوژیهای قدیمی و آویختن به ایدههای انترناسیونالیستی و دوری از میهنگرایی و… علائم گفتمان غیردمکراتیک، غیرحقوقی و غیرمدنی به شمار میروند. یادآور میشوم که هر کدام از این گفتمانها با زبان و فرهنگ و ادبیات خاص خود در عرصه سیاست مبارزاتی حاضر بوده و هر کدام نمایندگان خود را در میان افراد، احزاب، تشکلها و گروههای سیاسی دارند.
با این اشاره کوتاه به وضعیت فرهنگ، رفتار و کنشهای سیاسی در اپوزیسیون و مبارزان ایرانی، میخواهم یادآوری کنم که تحقق آرمانها و اهداف ملیگرایانه و دمکراتیک در گرو نوسازی زبان و رفتار سیاسی است که نشأت گرفته از تغییر در الگوها و ایدئولوژیها بوده و متکی به درک و دریافت واقعیات زمانه و خواستهها و مطالبات ملت ایران و رهایی از فاشیسم مذهبی و سرنگونی جمهوری اسلامی است.
به نظر من، با حفظ نظرگاه و عملکرد ایرانگرایانه میتوان در تمامی عرصههای سیاسی، فرهنگی، دیپلماتیک و حتی اقتصادی وارد شد و به شیوههای مدنی، لابیگری، نامهنگاری، اطلاعرسانی در مجامع بینالمللی حقوق بشری و رسانهای، اهداف و آرمانهای ملت تحت ستم و خشونت رژیم جمهوری اسلامی را به گوش دیگر هموطنان و مردمان دنیا رسانید؛ آغاز این پروسه از نوسازی زبان، ادبیات و رفتار سیاسی و دوری از موجسازی و موجسواری و پروپاگاندای سیاسی میگذرد. این دوران که در میانه عصر نوین گذار به دولت و جامعهای دیگر در ایران پس از جمهوری اسلامی است، بهترین فرصت برای تأمل در گفتمان سیاسی و رفتارها و ادبیات اهل سیاست است، تا در فردای ایران دمکراتیک، انسانهایی با تربیت دمکرات و تمرین آزادیخواه داشته باشیم.
برگرفته از کیهان لندن